يكي از ديدگاههاي كارگشا در توسعهپذيري معنا در قرآن، نظرية «وضع الفاظ براي ارواح معاني» است. اين ديدگاه برگرفته از اصلي عرفاني است كه بر اساس آن، مراتب طولي معناي الفاظ، روح واحدي دارند كه براي تمام مصداقها بنحو حقيقي صادق است. طرفداران قاعدة روح معنا، با توسعهدادن مفا چکیده کامل
يكي از ديدگاههاي كارگشا در توسعهپذيري معنا در قرآن، نظرية «وضع الفاظ براي ارواح معاني» است. اين ديدگاه برگرفته از اصلي عرفاني است كه بر اساس آن، مراتب طولي معناي الفاظ، روح واحدي دارند كه براي تمام مصداقها بنحو حقيقي صادق است. طرفداران قاعدة روح معنا، با توسعهدادن مفاهيم محسوس و مادي به معاني فرا عرفي، معتقدند كه ويژگيهاي نشئت گرفته از مصاديقِ واژگان، در اصل معنا تأثيري ندارند زيرا موضوعله الفاظ عام است. بر اين اساس، حقيقت لفظ بر همة مراتب اعم از حقايق غيبي و مرتبة نازلِ در حد فهم عرف، قابل انطباق است. طرفداران اين نظريه، مفهوم توسعهيافته را مرتبهيي از معناي كلام ميدانند، بيآنكه مخالف با فهم عرفي و معناي لغوي واژگان باشد. در اين پژوهش، ضمن تحليل دقيق نظرية روح معنا و استخراج مباني آن در تقريرهاي گوناگون طرفدارانش، آسيبهاي وارد بر آن نيز بررسي شده است. مخالفت با حمل صفات خبري بر مجاز، تمركز بر امور عيني در معناشناسي الفاظ و بيتوجهي به ديدگاههاي جديد زبانشناسي از مهمترين آسيبهاي اين نظريه است.
پرونده مقاله
به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفيـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن كريم پذيرفتهاند اما در اين ميان، شيخ شهابالدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن كرده است چکیده کامل
به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفيـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن كريم پذيرفتهاند اما در اين ميان، شيخ شهابالدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن كرده است. استفادة سهروردي از اين كتاب آسماني، هم از نظر كميت و مقدار و هم از جهت نوع استفادة تأويلي، از سايرين متمايز است. او بسياري از ايدهها، برهانها و داوريهاي خود را مقرون و منوط به قرآن كرده است. در اين مقاله سعي شده است از تأثير آموزههاي قرآني بر حكمت نوري سهروردي در چهار مقوله» حكمت نوري، نورالانوار، عقول، و نفس بهاختصار سخن گفته شود، چراكه قطعاً بحث مستوفي در اينباره نيازمند مجال و كمالي شايسته است.
پرونده مقاله
نظریههای تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریههایی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیدههای گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضام چکیده کامل
نظریههای تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریههایی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیدههای گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضامین مندرج در رویکرد بیان ابعاد مثبت و منفی، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه معرفت متغیر و خلاقانه هموار میگردد؛ بدینصورت که تعلیم و تربیت بیش از پیش، ماهیتی دینی و بینهایت بخود میگیرد. در علم و دانش و بتبع آن، محتوای دروس مبتنی بر تفکر انتقادی، جنبۀ نامحدودنگرانه غالب است و تحت تأثیر دیگر ابعاد نظام فلسفی، یعنی ارزشها و معرفت، شکل میگیرد. فرایند باز و نامحدود بُعد تفکر انتقادی قرآنی، منجر به رجحان رویکردهای خلاقانه و استفادۀ مؤثر از آنها در امر آموزش میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند تفکر انتقادی مبتنی بر رویکرد ابعاد برساختگرایی معرفت انتقادی باز و نامحدود قرآنی را تبیین نماید. واسازی بمعنی تحلیل و بازخوانی هر موضوعی بشیوۀ مرکززدایی از آن و یافتن ابعادی از موضوع است که اغلب از آن غفلت میشود.
پرونده مقاله